این کتاب مخاطب را غافلگیر خواهد کرد؛ چه آنهایی که شهید محمدخانی را میشناختند و چه آنهایی که او را نمیشناختند! درواقع این کتاب روایت عاشقانه پنج سال زندگی مشترک با شهید محمدخانی است.
گروه جهاد و مقاومت مشرق -
جانا
امان از روزی که به خانه میآمد و میدید فهیمه سرپاست و کار خانه کرده است. از نظر محرم، فهیمه باید استراحت مطلق میکرد. نمیتوانست ببیند فهیمه با آن حالش کار کند. فهیمه جرأت نداشت ظرف بشوید، جارو کند و غذا بپزد. همه کارها را محرم انجام میداد. یک شب که از میهمانی برمیگشتند، دل درد شدیدی گرفت و حالش بد شد. به خودش میپیچید و ناله میکرد. احساس بدی داشت. محرم دستپاچه شده بود. لباسش را به سرعت پوشید. اول رفت دنبال مادر فهیمه، بعد هم مطب دکتر. فهیمه که بد حال میشد، محرم تا چند روز حالش خوش نبود.» جانا؛ شهید محرم ترک»، نوشته منصوره قنادیان، کتابهای مربوط به مدافعان حرم را منتشر کرده است. این کتاب زندگی شهید محرم ترک را روایت میکند. شهید محرم ترک متولد سال 1357 اصالتا اهل شهرستان ا از استان لرستان بود. وی در سال 1377 وارد سپاه شد و در زمره پاسداران انقلاب اسلامی و مشخصا از اعضای نیروی قدس و نیروهای برونمرزی سپاه انقلاب اسلامی شد. از آنجایی که شهید محرم ترک مربی تخریب و استاد دانشکده بوده و در مأموریتهای برونمرزی زیادی شرکت میکرد.
شاهرگی برای حریم
حالا هم اینقدر دم از شهادت نزنید که مال این حرفا نیستید. بگید اگه شهید شدید چی به من میرسه؟» حمید گفت: مصطفی جان هر چی دارم مال تو.» گفتم: نه، اون چیزی که خیلی برات با ارزشه رو بگو.» گفت: من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه.» گفتم: چی!؟ یه چفیه!؟ قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری، اون وقت یه چفیه؟» گفت: این چفیه از همه چیز برام مهمتره، از دست آقا گرفتمش.» با یک عشقی میگفت از دست آقا گرفتمش که تازه فهمیدم عشق به ولایت یعنی چه. برایم خیلی جالب بود. با ارزشترین چیزی که در آن شرایط سخت داشت، یک چفیه بود. آن هم تنها به خاطر عشق به آقا. این کتاب، زندگی شهید حمیدرضا اسداللهی را از زبان همسرش روایت میکند. سمانه خاکبازان در ۱۹۲ صفحه این کتاب را به نگارش درآورده و انتشارات روایت فتح آن را منتشر کرده است. حمید از ابتدای زندگیاش راه قرآن را پیش گرفت و به حفظ و قرائت قرآن پرداخت. او هیچگاه درگیر زندگی مادی نبود و خود را در برابر مشغلههای دنیوی رها میدید. او یکی از پیشگامان راهپیمایی اربعین بود و همواره خود را وقف این امور میکرد.
خداحافظ سالار
کتاب خداحافظ سالار»، خاطرات پروانه چراغنوروزی همسر سردار سرلشکر شهیدحاجحسین همدانی، قافله سالار مدافعان حرم است که به زندگی و فرازونشیبهای این شیرزن بزرگ پرداخته که از کودکی آغاز و نهایتا به شهادت سردار همدانی در سال ١٣٩٤ ختم میشود. شروع کتاب از سال 90 و بحران سوریه و دمشق که در آستانه سقوط قرار داشت آغاز میشود و با بازگشت و تداعی خاطرات دوران کودکی همسر شهید در دهه 40 ادامه مییابد. این کتاب حاصل 44 ساعت مصاحبه با همسر شهید است که نوع روایت داستانی هیچ دخل و تصرفی در آن نشده است. زندگی شهید همدانی پر بود از حادثه، مجروحیت، گمنامی و کارهای بزرگی که ناشناخته مانده است و بخشی از کتاب به خاطرات و نقش شهید همدانی در تاسیس سه لشکر سپاه در سالهای دفاع مقدس، و ماموریتهای متعددی ازجمله حضور وی در آفریقا و نهایتا دفاع از حرم اهلبیت(ع) در سوریه میپردازد. همه اینها در کنار شنیدنیهای قصه حرم و مقابله با تکفیریها در کتابی بهعنوان خداحافظ سالار» جمع شده است. این کتاب به قلم حمید حسام نوشته شده و نکته مهم زندگی عاشقانهای است که این شهید با همسر و فرزندانش داشته است.
سرّ سَر
این کتاب درباره زندگی شهید اسکندری از زبان همسرش و به قلم نجمه طرماح روایت شده است. در بخشی از این کتاب آمده است: همه چیز برایم 30 سال به عقب برگشت. حال و روز خانمهایی که دورورمان بودند و با شنیدن خبر شهادت همسرشان یکباره دنیای قشنگ آرزوهایشان فرو میریخت، بعد از سالها برای من اتفاق افتاد. خاطرات خانم دهبزرگی هم از همین دست بود با این تفاوت که پسر کوچکش طعم داشتن پدر را نچشید و تصویری از آن در ذهن نماند و علیرضا و فاطمه و زهرا نفسشان به نفس بابا بسته بود.» روایت کتاب سِّر سَر» ماجرای زندگی عاشقی است که به معشوق میرسد. ماجرایی که از روزهای تجرد عبدالله شروع میشود و به روزهای سخت جنگ میرسد و روزهای بعدش که عبدالله دست از تلاش برای وصال بر نمیدارد. اما در این کتاب داستان از قول راوی دیگر یا به تعبیری روی دوم سکه نقل میشود. متن کتاب سِّر سَر» از قول همسر سردار روایت میشود، روایتی شنیدنی که چند ویژگی خاص دارد. ویژگیهایی که میتوان آن را از محاسن کتاب به حساب آورد. راوی در همه برهههای زندگی روایت دارد، حرفهایی که متناسب هستند و در جایی به خلاصهگویی و در بخشی زیادهگویی ندارد.
قصه دلبری
این کتاب مخاطب را غافلگیر خواهد کرد؛ چه آنهایی که شهید محمدخانی را میشناختند و چه آنهایی که او را نمیشناختند! درواقع این کتاب روایت عاشقانه پنج سال زندگی مشترک با شهید محمدخانی است. شهید محمدخانی پیش از شهادتش به همسرش گفته بوده: وقتی شهید شدم خاطراتم را در قالب نیمه پنهان ماه» در انتشارات روایت فتح چاپ کن» و به همین خاطر روی بعضی از خاطرات تاکید داشته که همسرش تعریف کند و بعضی را نه. از تیپش خوشم نمیآمد. دانشگاه را با خطمقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار 6 جیب پلنگی گشاد میپوشید با پیراهن بلند یقهگرد سه دکمه و آستین بدون مچ که میانداخت روی شلوار. در فصل سرما با اورکت سپاهیاش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری میانداخت روی شانهاش، شبیه موقع اعزام رزمندههای زمان جنگ. وقتی راه میرفت، کفشهایش را روی زمین میکشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد. از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد، بیشتر میدیدمش. به دوستانم میگفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه 60 پیاده شده و همون جا مونده!»
محسن حُججی (زادهٔ ۱۳۷۱ خورشیدی، نجفآباد – ۱۸ مرداد ۱۳۹۶، التَنْف) از نیروهای ایرانی مدافع حرم بود که در مردادماه ۱۳۹۶ خورشیدی و در عملیاتی مُستشاری در منطقهٔ التَنْف –منطقهٔ مرزی بین سوریه و عراق– توسط نیروهای داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز بهدست داعش بهقتل رسید. ابتدا خبرگزاری اسپوتنیک نیوز، به نقل از رسانههای وابسته به داعش، خبر اسارت وی را اعلام کرد.
محسن حُججی (زادهٔ ۱۳۷۱ خورشیدی، نجفآباد – ۱۸ مرداد ) از نیروهای ایرانی مدافع حرم بود که در مرداد ماه ۱۳۹۶ خورشیدی و در عملیاتی مُستشاری در منطقهٔ التَنْف –منطقهٔ مرزی بین سوریه و عراق– توسط نیروهای داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز بهدست داعش بهقتل رسید. ابتدا خبرگزاری اسپوتنیک نیوز، به نقل از رسانههای وابسته به داعش، خبر اسارت وی را اعلام کرد.داعش چندی پس از انتشار فیلمی که ادّعای به اسارت درآوردن محسن حُججی را داشت، اعلام کرد که وی را کشتهاند. وی دهمین عضو از لشکر زرهی ۸ نجف اشرف است که طی جنگ در خاک سوریه کشته شد. وی پیش از اسارت از ناحیه پهلو زخمی شده بود و طی دو روز اسارت توسط نیروهای داعش در مناطق تحت کنترل آنها چرخانده شده بود.در جریان تحویل پیکر محسن حججی به نیروهای حزبالله لبنان، ۳۵۰ تن از نیروهای داعش به همراه خانوادههایشان به شرق سوریه منتقل شدند.
ایشان دانشآموخته مرکز آموزش علمی کاربردی علویجه در رشته تکنولوژی کنترل ورودی سال ۸۷ بود. این روزها همه در شبکه های اجتماعی حرف از شهید محسن حججی می زنند جوان نجف آبادی که به سوریه پا گذاشت برا دفاع از حرم حضرت زینب اما اسیر داعش شد و فقط یک عکس با صلابت کافی بود که شهید حججی محبوب قلبها شود ، عکسی که نشان می داد وی باکی از داعشی ها و شهید شدن ندارد. شهید محسن حججی جوان ۲۵ ساله مدافع حرم که در نبرد با کوردلان داعشی به شهادت رسید، از فعالان فرهنگی نجف آباد بود. او یکی از جوانان بسیجی بود که تنها به خاطر احساس تکلیف و وظیفه در دفاع از حرم اهل بیت (ع) به عراق رفت. محسن حججی از جهادگران و اعضاء فعال موسسه شهید کاظمی پس از ۲ روز اسارت، به دست تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید. شهید محسن حججی به عنوان جهادگر فرهنگی در ترویج و تبلیغ کتاب بسیار فعال بود و در اردوهای سازندگی جهادی علاوه بر فعالیت عمرانی، در حوزه فرهنگی نیز دست به اقدامات جهادی میزد. همچنین شهید حججی در مدارس به تبلیغ کتاب میپرداخت و از زمره پیشگامان معرفی کتاب در نماز جمعه بود. شهید محسن حججی در نجفآباد استان اصفهان به معرفی و تبلیغ کتاب میپرداخت. محسن، جوان ۲۵ ساله ای بود که در دومین اعزام خود به سوریه در مرز عراق با این کشور به دست داعش در منطقهای به نام تنفت به شهادت رسید. سن شهید محسن حججی هم مانند استقامتش در مقابل بددلان و بدذاتان داعشی نشانگر ارادت و توکل و نزدیکی او با قیلام عاشورا بود. شهید محسن حججی جوان رعنای نجف آبادی چند سال پیش ازدواج کرده بود و حاصل ازدواج شهید محسن حججی و همسرش فرزندی تقریبا دو ساله است که از این شهید به یادگار ماند.
با انتشار خبر شهادت مظلومانه شهید مدافع حرم، شهید محسن حججی ، جهادگر جوان اصفهانی، از روز گذشته موجی در فضای مجازی به راه افتاد، نگاه پرصلابت و نافذ شهید محسن حججی ، این جوان ۲۵ ساله در حالی که بدست یک داعشی حرام سیرت اسیر شده، در هیبتی حسین وار، هر بیننده را شوکه کرد. تصویری که داعش از این اسارت منتشر کرد تا قدرت خود را به رخ جهانیان بکشد، غافل از اینکه بار دیگر ” ما رایت الا جمیلا” ی زینب به یادها آمد. عجیب بود، عاشورا برای همگان زنده شد و این بار داعش زمان یکبار دیگر سر از بدن حقیقت جدا کرد تا آن را محو کند، حال آنکه حقیقت هیچگاه خاموش شدنی نیست. هزاران کاربر از شهید والا مقام شهید محسن حججی نوشتند، صدها نفر عزت و صلابت او را ستودند و همگان در برابر غیرت او سر خم کردند. حالا تصویری در فضای مجازی منتشر شده که گفته می شود تصویر کودک نوپای او است. علی (فرزند شهید حججی)، کودکی که تنها یادگار و ثمره ازدواج این شهید بزرگوار است. کودکی که اگر چه باید سالهای آینده را بدون حضور مادی پدر طی کند اما، او را چه نیاز به این حضور. او از چنین سرشت پاکی بوجود آمده و صلابت حسین گونه پدر میراثی است که همچون چراغی روشن در سیاهی های زمان هدایتگر او خواهد بود.
زهرا عباسی ، همسر شهید حججی : همسرم را هدیه کردم به حضرت زینب و از خدا و ایشان خواستم که ایشان را قبول کنند از من. همیشه ایشان میگفتند، غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند. ایشان چیزی زیباتر از دنیا دیدند، شهادت، خدا و زیبایی را دیدند که حاضر شدند دنیا را رها کنند و بروند. قبل از اعزام در کار فروش کتاب بودند و بعد از استخدام در سپاه، کار در کتاب را به صورت پاره وقت انجام میدادند و پولش را برای اردوهای جهادی کنار میگذاشتند و خیلی روی مسائلی فرهنگی دغدغه داشتند. تصاویر اسارت ایشان که پخش شد به همه مردم حس غرور دست داده بود بخاطر این صلابتی که دیده بودند. همه فکر میکنند داعشی اسیر دست آقا محسن بوده است. مردم حس غرور داشتند و تبریک میگفتند. انشالله من بتوانم ثمره زندگی با ایشان، علی آقای دوساله را مثل پدر و در مسیر پدر تربیت کنم و سرانجام زندگیشان ختم به شهادت شود.»
در عملیاتی که نزدیک مرز سوریه با عراق صورت گرفت محسن حججی مدافع حرم به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و دو روز بعد به شهادت رسید. کاربران شبکههای اجتماعی که از طرفی با شنیدن خبر اسارت و شهادت محسن حججی بسیار متأثر شده و از طرف دیگر صلابت و شجاعت او مایه غرور و افتخارشان شده بود، تصویری را در فضای مجازی به اشتراک گذاشتند تا شاید مرهمی باشد بر اندوه این روزهایشان. در این تصویر اسیر ایرانی حتی در لحظات سخت اسارت نیز همچنان با صلابت و استوار دیده می شود که نشان از نگاه متفاوت او به مقوله جنگ و شهادت دارد اما در نگاه تفنگدار آمریکایی ترس و دلهرهای وجود دارد که از درون متزل و سطحینگر او حکایت میکند. محسن حججی شهید مدافع حرم یکی از نیروهای لشکر ۸ زرهی نجفآباد اصفهان و یکی از نیروهای فعال موسسه شهید احمد کاظمی بود. از این شهید بزرگوار یک فرزند ۲ساله به یادگار مانده است. لشکر ۸ تاکنون ۱۰ شهید را در راه تامین امنیت کشور با عنوان مدافع حرم در سوریه تقدیم کرده است.
کتاب فروشی شهید محسن حججی در نجف آباد
شهید محسن حججی، که به دست گروهک داعش به شهادت رسید، پیش از این در عرصه نشر و کتاب فعال بود، تجربه همکاری با موسسه نشر شهید کاظمی (ناشر برگزیده نمایشگاه کتاب امسال) و کتابشهر ایران وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی از جمله فعالیتهای فرهنگی در کارنامه زندگی با عزت این شهید والامقام است. این شهید والامقام همچنین نقشی اساسی در شکلگیری موسسه و نشر شهید کاظمی داشت و همواره در کنار خلیلی، مدیر این موسسه و مدیر پیشین کتابشهر نجف آباد به نقشآفرینی در فعالیتهای فرهنگی میپرداخت. کتابشهر نجف آباد که در دوره فعالیت خود یکی از مراکز فروش محصولات فرهنگی زبانزد بود، تجربه موفق خود را مرهون ایثار، فداکاری و همت والای شهید محسن حججی و کارگزار این کتابشهر است.
پس از شکست های پی در پی گروه های تکفیری-وهابی وابسته به استکبار جهانی در برابر رزمندگان سلام در جبهه های مختلف، گروه ترویستی داعش مرتکبی جنایتی فجیع و غیرانسانی شد در هیچ قاعده و قانون اسلامی و حتی انسانی نمی گنجد. مردم دلاور و امت حزب الله خصوصا خانواده شهید محسن حججی مطمئن باشند که فرزندان دلیر شما انتقام این اقدام ددمنشانه را با تصمیمی قاطعانه که همانا ریشه کن کردن شجره خبیثه وهابیت و تروریسم از جهان اسلام است خواهند گرفت. این نوع جنایت ها که تاکنون هزاران مورد آن به همین شکل در عراق و سوریه بر ضد امت مسلمان اعم از شیعه و سنی به وقوع پیوسته تنها نتیجه ای که در برخواهد داشت اتحاد و آگاهی بیشتر عالم اسلامی نسبت به هویت و خباثت این خوارج زمان است و ما را در پاک کردن سرزمین اسلامی از لوث وجود آنان مصمم تر و قدرتمندتر خواهد نمود. به حلقوم بریده این شهید عزیز راه اباعبدالله (ع) سوگند یاد می کنیم که از تعقیب این شجره ملعونه و نابودی این غده خطرناک برآمده در پیکر جهان اسلام تا آخرین نفرشان از پای نخواهیم نشست.
ما از ابتدا مصمم و به دور از تردید در این راه گام برداشتیم اما ارتکاب این جنایت ها عزم و اراده ما را جزم تر و جدی تر نمود تا جای جای اراضی اسلامی را از وجود بی وجود پلیدشان تطهیر نماییم. اینجانب به پدر، مادر، همسر و فرزند مقاوم این شهید بزرگوار که فرزندشان مانند سالار شهیدان امام حسین(ع) و با همان شیوه ظالمانه به شهادت رسید تبریک عرض می کنم زیرا نام خانواده شهید پرورتان با خاندان سید و سرور شهیدان همنام و قرین گردید و شهید شما و ما سند افتخار ایران اسلامی و سپاه ولایت است. ایران اسلامی در راه آزادی و شریعت و برای نجات دین مبین اسلام چنین قربانیان ارزشمندی را تقدیم می کند و از خدای سبحان عاجزانه طلب می کنیم که حسن عاقبت با مرگی همچون شهید محسن حججی عزیز برای مقرر فرماید. / هنیئا لک و لکم و عظم الله اجورنا و اجورکم. قاسم سلیمانی»
درباره این سایت